آن خط سوم منم

آن خطاط سه گونه خط نوشتی یکی را هم او خواندی و لاغیر، یکی را هم او خواندی هم غیر، یکی را نه خود خواندی نه غیر ... آن خط سوم منم

آن خط سوم منم

آن خطاط سه گونه خط نوشتی یکی را هم او خواندی و لاغیر، یکی را هم او خواندی هم غیر، یکی را نه خود خواندی نه غیر ... آن خط سوم منم

خدایا چرا؟

میخواستم امروز یه پست شاد بنویسم واسه تعریف از برخوردهام با مدیرمون و ... 

 

ولی چند لحظه پیش مدیرمون همه رو واسه یه جلسه احضار کرد و بدترین خبر ممکن رو بهمون داد.دفتر ایران شرکتمون داره بسته میشه یعنی همه مون بیکار میشیم. 

بدلیل اینکه یه شرکت ایرانی با رشوه و زیر میزی تونسته اسم مارو جعل کنه و بدون هیچ پشتوانه بین المللی داره کا انجام میده و به نحو بدی داره با کارهای غلطش مارو بی اعتبار میکنه . مدیران ارشد ما رسما تقاضای رسیدگی از مراجع دولتی کردند ولی هیچ ترتیب اثری داده نشد و مدیران تهدید کردند که اگه رسیدگی نشه دفتر ایران رو میبندند و  مقامات دولتی هم به یه ورشون گرفتند. 

خیلی جالبه که شرکتی با ۹۰۰ شعبه و ۷۰۰ لابراتوار و ۲۶۰۰۰ کارمند در دنیا اصلا ارزشی واسش توی این مملکت قائل نیستند.... 

 

خدایا آخه چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ تازه داشتیم رو پای خودمون وایمیستادیم. 

بعد از این همه خرحمالی و این در واون در زدن تازه شغلی متناسب اب کاراییهام واستعدادم با حقوق خوب پیدا کرده بودم. 

خدایا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

 

اون خبر خوب یادتونه ؟ امروز صبح رفتیم قرارداد واسه ماشین نوشتیم بعد از ۳ سال بی ماشینی  

حالا باید بریم لغوش کنیم چونکه دیگه با این شرایط نمیتونیم قسط هاشو بدیم 

بعد ازین همه سختی و تلاش که تونستیم پول پیشو جور کنیم درست همون روزی که قراردادشو نوشتیم باید این اتفاق می افتاد 

 

خدایا چرا؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟؟ 

 

طفلی مدیرمون خودش حسابی ناراحت بود واسه این سورپرایزش ولی اون هم کاری ازش برنمیاد چون این تصمیم مدیران ارشد شرکته و به لطف مملکت بی در و پیکر ما. 

 تف به این مملکت بی قانون که صلاحیت با بیکفایت هاست 

 

خدای چرا داغونم کردی؟ 

 

دارم میمیرم 

 

خواهش میکنم واسم دعا کنید

نظرات 8 + ارسال نظر
زائر69 دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:02 ب.ظ http://www.zaer69.blogfa.com

سلام.

خوبی؟

آدم وقتی که میمیره آزاد میشه .آزاد آزاد .
دیگه نه از عشق خبری هست نه از غم . نه از پول و نه از
...........
مطالبتم مثل وبلاگت زیباست.
مخصوصا این پست آخریه/
آپم بدو بیا. منتظرتما


بهاره دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:11 ب.ظ http://rouzmaregiha.blogsky.com

دیروز که دیدم نوشتی مدیرتون داره میاد تو دلم گفتم خدا بخیر کنه برای سانی... رئیس شرکت ما هم به تازگی عوض شده و از اون وقت تا حالا مدام میگند قراره ۲۷ نفر از بچه های قراردادی (که منم جزوشونم) را بیرون کنند و بجاش جناب رئیس از جای قبلی که بودند نیرو بیارند! مدیر خودم مدام دلداری میئه بهم که من ازت راضیم و محاله بذارم با تو کاری داشته باشند ولی خوب به هر حال استرس و نگرانی مگه میذاره یه آب خوش از گلوم پایین بره؟ ولی با همه ی این حرفا سانی جان... من به یک چیز شدیدا معتقدم و اون صلاح و مصلحتیه که خدا برام در نظر میگیره... تا حالا هر اتفاقی که برام افتاده و به ظاهر بد و شر بودند بعد از مدتی مشخص شده برام که عین خوبی و صلاحم بوده... حالا تو هم خودت را نگران نکن... به قول دوستی تا لحظه ای که نیومدند بهت بگن خانم از فردا دیگه نیا... تو خودت را ناراحت نکن

خیلی سخته به خصوص که میدونیم تا آخر مهر دیکه اینجا سرکار نیستیم
مرسی عزیزم داشتن دوستانی که ندیده انقدر همدردیت میکنن خیلی دلگرمی بهم میده از صمیم قلب آرزو میکنم شرایط منو هیچ وقت تجربه نکنی

دنیایی به رنگ یاسی دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 03:21 ب.ظ

سلام من و تو از کارهای خدا سر درنمیاریم. اما شاید این برای تو یک فرصت جدید برای یک کار بهتر باشه.
من هر وقت از کاری بیرون اومدم. درسته یک مدت سرگردون بودم. اما یک جای بهتر رفتم. با شرایط بهتر و آشنایی با آدمهای جالب.
اصلا ناراحت نباش. مطمئن باش. یک اتفاق خوب در پس هر مصیبتی هست. باید خوب نگاه کنی. و از تاریکی قبل از سحر نترسی. به خدا که از ته دلم میگم این حرفا رو.عمیق

امیدوارم
مرسی یاسی جون حرفات خیلی آرومم کرد واقعا ممنونم

من و هسملی دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 04:07 ب.ظ http://manohasmali.blogfa.com

خصوصیتو دیدم! چشم امیدوارم خدا خودش مشکلتو به خیر و عافیت حل کنه!
بی درو پیکره این خراب شده دیگه!!!

مرسی خانومی امیدوارم خدا دعاهای خودمم جواب نمیده دعای دوستای خوبمو جواب بده
بودن شماها بهم دلگرمی میده

بانو دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 06:34 ب.ظ

ای بابا یعنی چی ؟؟؟.... یعنی واقعا داره بسته می شه...
خدا ازشون نگذره... چقدر نامردن...
البته این رییس روسای مملکت خودمون رو می گم...

آره ببین چقدر حالا توی دنیا آبروریزیه واسمون که یه شرکتی با ۱۵۰ سال سابقه جهانی به خاطر همچین قضیه ای دفترشو تو ایران ببنده
حتی شرکت های رقیبمون شاکی شدند
خود اداره دولتی مسئول هم دهنش وا مونده
واقعا فکر نکنم خدا ازشون بگذره

ممنون بانو خانومی به خاطر همدردیت

سارا دوشنبه 29 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 07:44 ب.ظ http://manvaomidam.blogfa.com/

yani chi vaghan in hame adam bikar beshe mardom chi bokhoran vaghan mamlekat s a h a b nadare inhsla ke dorost mishe azizam

انگار اصلا این چیزا واسه مسئولین مملکت ما مهم نیست وگرنه من از خود شرکتمون همیشه خیالم راحت بود که اگه تا هر وقت خودم نخوام برم بیرونم نمیکنن ولی به خاطر این مسئله ...
مرسی خانومی

نگی سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 11:24 ق.ظ http://www.dotabarayeham.blogfa.com

کاش خودتون بتونید یه جوری مانع فعالیت شرکت جعلیه بشید.. یعنی واقعا هیچ کار نمیشه کرد؟ نا امید نشید... اگه خواست خدا باشه حتما درست میشه... اگرم نه ایشالا یه کار بهتر با شرایط بهتر حتما پیدا می کنی...

س ساله داریم پیگیری میکنیم ولی اونا تا الان با بند پ کارشون پیش بردند
مرسی عزیزم

مموی عطر برنج سه‌شنبه 30 شهریور‌ماه سال 1389 ساعت 01:20 ب.ظ http://atr.blogsky.com

خودتو ناراحت نکن عزیزم! حتمن تو این تغییر هم یه خیری هست! مطمئن باش به نفعته! شاید تو یه جای دیگه با مزایای بهتر و عالی تر استخدام شی...دیروز و زود داره اما سوخت و سوز نه!

منم از دیروز دارم با این دید به قضیه نگاه میکنم
امیدوارم به نتیجه بهتر و مکان بهتری برسم
ممنون گلم

برای نمایش آواتار خود در این وبلاگ در سایت Gravatar.com ثبت نام کنید. (راهنما)
ایمیل شما بعد از ثبت نمایش داده نخواهد شد